Tenir compte de quelque chose.
چیزی را مد نظر قرار دادن.
Je ne peux pas prendre ces arguments en considération. = Je ne peux pas tenir compte de ces arguments.
من نمیتوانم این استدلالها را در اینجا لحاظ کنم.= من نمیتوانم این دلایل را مد نظر قرار دهم.
Laisser prévoir, annoncer.
اعلام کردن، از قبل اطلاع دادن.
Cela ne permet en rien de présager l’avis de la commission. = Cela ne permet absolument pas de savoir quel sera l’avis de la commission.
این مسأله به هیچ عنوان امکان پیشبینی رأی کمیسیون را نمیدهد. = این مسأله به هیچ عنوان اجازهی از پیش فهمیدن رأی کمیسیون را نمیدهد.